کارآفرینی تکنفره

مشاوره کسب و کار کوچک

کارآفرینی تکنفره

مشاوره کسب و کار کوچک

🦭 آدمهای متفاوت، کسب و کار متفاوت 🦭
آموزش کاربازی، برنامه ریزی، اجرا، ثمربخشی، برای مدیران کسب و کارهای کوچک، خانگی، آنلاین، افراد با سیمپیچی مغز متفاوت و افراد با چالش سلامتی.

  • ۰
  • ۰

گشودگی به تجربیات جدید، همیشه خوب نیست...

بسته بودن و خاموش بودن هم لازمه. اگرچه بسیار سخته...

بعضی وقتا باید گوشمونو بگیریم حرف جدید نشنویم. بعضی وقتا باید چشممونو ببندیم چیز جدیدی نبینیم. بعضی وقتا باید جلوی خودمونو بگیریم کتاب جدید نخونیم، مطلب جدید یاد نگیریم، رستوران جدید نریم، کمک جدید نگیریم، کمک جدید ندیم، کار جدید نکنیم...
آره. همش بهمون یاد دادن به این تجربیات بله بگیم. اما باید واقعا ببینیم که تجربه جدید برامون مفیده یا نه؟ شاید فعلا نیازی بهش نباشه. الکی مغزمونو پر نکنیم.
مثل خرید میوه و سبزی وقتی که یخچالت پر پره. چه نیازی هس انقدر پرش کنیم که حتی درش هم بسته نشه. اونوقت همه چیزهای توش خراب میشه. هم جدیدا هم قدیمیا. خودشم خراب میشه.
بسته بودن و خاموش شدن، مهارت سختیه ها. هم دونستن اینکه چه زمانی نیازه بسته شیم، هم خود عمل بستن. یعنی وقتی بخوایم، بتونیم بسته شیم...
یکی از این اساتید بزرگ خود شفقتی میگه وقتی احساس حواسپرتی، خستگی، خشم یا خودانتقادی داشتیم، یعنی وقتشه خاموش شیم. وقتشه بسته شیم. یعنی زیادی باز بودیم!
کلا خودمراقبتی و خودشفقتی یعنی همین داستانا. در تمام مسائل هم کاربرد داره... اگه به دوستم مهربونی می کنم و خوشحالم ولی تا جایی میرم جلو که کم کم، خوشحالیم تبدیل به خشم و خستگی میشه یا از خودم بد میگم، یعنی زیادی رفتم جلو. اگه دارم روی رشد فردیم کار میکنم ولی کم کم، شروع می کنم به خودتخریبی، یعنی وقتشه استوپ کنم...

 

جلسات آنلاین تسهیلگری هیجانات

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

نشانه های آدمی که از نظر هیجانی سالمه:

از زندگی راضیه، از موانع نمی ترسه، بین تعهداتش و اوقات فراغتش تعادل پیدا میکنه، ارتباطاتش رو مثبت نگه می داره، به خودش و تواناییهاش اعتماد داره.

نشانه های آدمی که ال و بل...
خب حالا که چی؟ الان با این سوال باید ببینم از نظر هیجانی سالمم یا نه؟
مگه میشه یکی همیشه از زندگیش راضی باشه؟ هیچ وقت از موانع نترسه؟ همیشه بالانس باشه؟ همه ارتباطاش پرفکت باشه؟ هیچ وقت به خودش شک نکنه؟ مگه میشه؟؟؟
نه. معلومه که نمیشه.
پس چرا این چرتو پرتا رو بخونم؟
این چرتو پرتا، یه الگوئه. یه چیزی که وقتی نمیدونم چجوری باشم، سعی میکنم بشم! مسیرمو مشخص می کنه تا خیلی از سلامت دور نشم.
مثل اینکه بهت بگن یه آدم سالم، معمولا شش تا هشت ساعت خواب با کیفیت در شب داره. به این معنی نیست که باید تحت هر شرایطی هشت ساعتشو پر کنه. یا هر شب خودشو مجبور کنه با کیفیت بخوابه. اما اگه دید، چند شبه نتونسته درست بخوابه (عمدی یا غیرعمدی) باید سعی کنه دوباره کیفیت و کمیت خوابشو بهبود بده. حالا با هر روشی. بهداشت خوابو بیشتر رعایت کنه، استرسشو مدیریت کنه، غذای سبک یا برعکس غذای سیرکننده بخوره و هزار تا راه حل. هرچیه میدونه که شکل و نشانه خواب سالم چیه و براش تلاش میکنه.
خلاصه که بهتره این نشانه ها رو بشناسیم تا خیلی پرتو پلا نشیم و وقتی به سمت اختلال هیجانی منحرف شدیم، بتونیم برگردیم روی طیف سلامت...
شما معمولا از همه بیشتر کدومشو "ندارید"؟

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

خود واقعی

خود واقعی یعنی اون خودی که تحت تاثیر جریانات دیگران نیست. مثلا فرض کنید آدم حسود و غیرتی ای (به معنای منفیش) نیستید هیچوقت نبودید. بعد یه سریال میبینید که قهرمان هاش دائما دارن به پارتنرهاشون گیر میدن. بعد یه مدت شما هم به پارتنرتون گیر میدید. یعنی از خود واقعیتون دور شدید. یا اهل غیبت و خاله زنکی و عمو مردکی نیستید و هیچوقت نبودید ولی توی یه جمعی قرار میگیرید و اینطوری می شید. همرنگ جماعت. حس بدی هم بهتون میده. اضطراب، تنش، حس اینکه یه چیزی اشتباهه. حالا اینا میتونه خیلی عمیق تر بشه. یه جورایی هویت بده بهمون. هویتی که دیگران برامون ساختن! کاملا خودمونو از خودمون دور میکنه. باید حواسمون باشه خیلی خودمونو از دست ندیم. خیلی دور نشیم. چطوری؟ اینا یه سری از راهکاراشه...

تکنولوژی کمتر، طبیعت بیشتر

هر روز مطال معنوی مطالعه کنیم

هر روز مراقبه کنیم

یوگا

سیستم باورها و عقایدمونو به چالش بکشیمو ارزیابی کنیم

آگاهانه از مادی گرایی دوری کنیم

سبک زندگی مینیمال داشته باشیم

 

کوچینگ هیجان بصورت آنلاین

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

یکی از هم دوره ای هام (روانشناسی بالینی) شدیدا پرخوری عصبی گرفته بود. دختر جوونیه و تلاش می کنه رشد کنه و خودشو بسازه. توی حرفامون ازش پرسیدم آخرین بار کی پرخوری داشتی. گفت دو روز پیش. یه موضوع خیلی ناراحت کننده برام پیش اومد اومدم خونه و پرخوری کردم. گفتم اخی گریه می کردی؟ گفت گریه؟ نه. من همچین آدمی نیستم. گفتم خب ناراحت شده بودی، ناراحتیتو چیکار کردی؟ چطوری بیرون ریختیش؟ درموردش نوشتی؟ از هنر استفاده کردی؟ برای کسی درد دل کردی؟ توی ذهنت تحلیلش کردی و بعد باهاش کنار اومدی؟ براش راه حل پیدا کردی؟ پذیرفتیش؟ ...
با تعجب نگام کرد گفت نه! این فقط افکار ماست که احساسات و رفتار مارو شکل میده. بخودم گفتم فکرتو تغییر بده تا این احساس بد رو نداشته باشی در نتیجه خودمو کنترل کردم که به اون موضوع فکر نکنم.

کاش بهمین راحتی بود... این موضوع "تاثیر فکر روی هیجان و رفتار"، جمله ی معروفیه که روانشناسای شناختی رفتاری استفاده می کنن و خیلی کاربرد داره اما خیلی هم نکات ریزی توش هست که معمولا بهش هیچ توجهی نمیشه. نه یاد داده میشه نه یاد گرفته میشه.
پرخوری عصبی این دوستم، همون خفه کردن احساساته بجای رسیدگی بهش. مثالهای مشابه زیاد هست. بعضی از آدمها انقدر اثر "فکر" رو اساسی میدونن که از جنبه های دیگه غافل میشن و نمیزارن حتی جیک احساساتشون در آد. به خیال خودشونم، هیجانشون رو در نطفه خفه کردن. تصورشون راجع به احساساتشون مثل فیلم ترسناکا، شبیه یه موجود اهریمنیه که باید به غل و زنجیر کشیده شه. غافل ازینکه احساسات بسیار ارزشمند هستن. تا وقتی باهاشون دوست نباشی، بهشون توجه نکنی، باهاشون مهربون نباشی، به یه شکل دیگه ای از یه جای دیگه ای سر در میارن. از جایی که "فکرت" هم گول بخوره و نفهمه از کجا خورده...
خودتائیدی یعنی وقتی هیجان خاصی رو اومد، یا بقولی خود درگیری احساسی داشتیم، خودمونو سرزنش نکنیم. فکر نکنیم احساس کردن چیز بدیه! یا فکر نکنیم فقط اجازه داریم شکل خاصی از احساس رو تجربه کنیم. بلکه حداقل بهشون اجازه بدیم باشن... بخودمون بگیم، حق داریم بابت چیزی این احساسو داشته باشیم...
خودتائیدی هم تمرین می خواد. گوشه ذهنمون داشته باشیمش...
خودتائیدی: فلان احساسو دارم... عیبی نداره. اوکیه. هیچ درست و غلطی برای احساس کردن وجود نداره. اجازه دارم بابت اتفاقی که افتاده فلان اساسو داشته باشم. احساساتم مهم هستن و میخوام حرفشونو بشنوم.

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

از همه تشکر می کنی. از خودت چی؟
تمرین قدردانی از خود رو امتحان کن.

اولش اگه حس ناجوری داشت عیب نداره. خودتو اذیت نکن. خودتو مجبور نکن. بعدا دوباره یواشکی یکم بهش فکر کن.

این احساسا بخشی از تحوله...
تمرین مستدام میخوادا...

یه بار انجام ندی بیخیال شی. بهش عادت کن


دستتو بزار روی قلبتو به پنج تا چیزی که بابتش قدردان خودت هستی فکر کن.

عمیقتر شو.

ویژگی هایی که داری و دوستشون داری..

وقت بزار...

با خودت رو راست باش...

چه کسایی در ایجاد و پرورش این ویژگی های خوب کمکت کردن؟

چه کسایی غیر مستقیم تاثیر گذاشتن؟ دوستات؟ نویسنده کتابا؟ معلم خاصی؟

 

برای هرکدوم از این ویژگی ها وقت بزار. سپاسگزاری کن. قدرشونو بدون. قدر خودتو بدون.

احساسات خوبی که جاری میشه رو با تمام وجود حس کن.

 

خوب بود؟ چه حسی داشتی؟

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

تغییر و رشد فردی

همه چی داره همش داره تغییر می کنه. فردا آدم امروزی نیستی. فرا یه آدم دیگه ای! تغییر کردی..

آدمی که فردا هستی، از آدمی که امروز هستی راضیه؟
کارشو راحت کردی یا سخت؟
بهش کمک کردی یا واسش مانع تراشیدی؟

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

پذیرش بنیادین

تمرین پذیرش بنیادین:

آگاهی و دیدن واقعیت همانگونه که هست

بررسی میزان امکان کنترل ب شرایط

قضاوت نکردن و لیبل ندادن

رها کردن گذته در گذشته

تنفس

صبوری

تمرین

پذیرش بنیادین یعنی مسئله رو همونطوری که هست ببینی. بهش #تخفیف ندی. اغراقم نکنی. شکلشو هم تغییر ندی.

🌞 این تعاریف، در اصل از بودا میاد ولی مارشا لینهان یه روانشناس خیلی کار درست و معروف آوردتش در متون علمی روانشناسی و کلی پژوهش هم روش انجام شده.

🌞 به پذیرش بنیادین رسیدن یعنی واقعیت حال حاضرمون رو بطور کامل بشناسیم و باهاش به صلح برسیم. حتی وقتی این واقعیت، پر از درد باشه. مهم اینه که درده، به رنج تبدیل نشه. همون درد بمونه.
وقتی میخوایم بهتر شیم، سالمتر شیم یا کیفیت زندگی مناسبتری رو داشته باشیم، اگه روی تغییر کردن تمرکز کنیم، انرژیمونو از دست میدیم. اما اگه به پذیرش درست برسیم، انرژی مورد نیاز برای ریکاور شدن، بهبود، شفا و رشد برامون میمونه. یا حداقل از هدر رفتنش جلوگیری می شه و سرعت افول سلامتیمون زیاد نمیشه.

🌞البته شناخت مفهوم پذیرش، به خودی خود، تاثیر خاصی نداره. تمرین می خواد. صبوری می خواد. باید یاد بگیریم در لحظه باشیم. یاد بگیریم مسائلی که در زندگی واسمون پیش میاد رو نندازیم توی گروه خوبها، بدها. یا بقولی قضاوت نکنیم. میزان کنترلمون روی هرچیزیو واقع بینانه بسنجیم. فکر نکنیم قادر مطلقیم. فکرم نکنیم درمانده مطلقیم...

🔮 فکر می کنید از یک تا ده، چقدر نسبت به شرایط زندگیتون پذیرش دارید؟

 

این چیزا به معنی پذیرش نیست:

تظاهر کنی همه چی خوبه، بیخیال رشد و حرکت و تغییرات مثبت شی، شرایطتو تائید کنی و بگی درستش همینه، بری تو فاز شکست و تسلیم و انفعال، قدرتت و توانت در تغییر رو دست کم بگیری.

کلمات یه معنی عمومی دارن یه معنی تخصصی. مثلا توی روانشناسی، توضیح کلمه "پذیرش" میشه چند فصل کتاب و چندین مقاله. ولی چیزی که عموما از پذیرش مطرحه یه داستان دیگس. و گاهی باعث میشه ادما نسبت به این کلمات گارد بگیرن. چون معنی تخصصیشو نمیدونن و گوینده هم توضیح نداده منظورش چیه. البته بعضی از روانشناسا هم با این مسایل کاری ندارن. و این اصطلاحا رو نمیشناسن (رویکرداشون چیزای دیگه ایه...)
 پذیرش یعنی "بخوای" بدون قضاوت یا مقاومت ، واقعیتو ببینی. هیجانات دشوار رو بعنوان قسمتی از زندگی قبول کنی و نسبت به خودت (و دیگران) شفقت داشته باشی...
 خیلی مهمه که بدونیم "پذیرش، به معنای انفعال نیست" ...
حالا یه لحظه فکر کنید. شما چی؟
شرایطتون رو پذیرفتید؟
به پذیرش رسیدید؟
فعال و مسئولانه با در نظر گرفتن بیماری و علائمش، به حرکت ادامه میدید؟

 

تعیین وقت کوچینگ آنلاین

09201239987 بله، واتس اپ، تلگرام

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

نیازها و کمک گرفتن

از خودت بپرس:

کدوم نیازهام میتونه توسط خانوادم رفع شه؟

کدوم نیازهام میتونه توسط دوستام رفع شه؟

کدوم نیازهام میتونه توسط دیگران رفع شه؟ (همسایه، استاد، مشاور...)

بهتره برای هر کدوم از این سوالها یه لیست بنویسیم. یه لیست کوتاه ساده. اینکار باعث میشه ما اول خودمون بدونیم چه نیازهایی داریم که قابل برآورده شدن توسط دیگرانه. چون خیلی وقتا همش میخوایم یکی یه کاری برامون انجام بده ولی حتی نمیدونیم اونکاره چی میتونه باشه. پس قدم اول شناخت اون نیازهاست. بعد دسته بندیش می کنیم توی هر کدوم ازینا. کدوم نیازهامو خانوادم میتونن رفع کنن. کدوما رو دوستام؟ کدومارو یکم دور تر ها... نگران رودرواسی و وای زشته وای مگه میشه هم نیستیم. چون بهشون نگفتیم که. فقط توی دفترمون نوشتیم. یه وقت دیدی موقعیتش پیش اومد دیدیم میتونیم درخواست کنیم... انسان اجتماعی یعنی همین. رفع نیازهامون به همدیگه وابستست. ادای مستقلا رو در نیاریم. هنر نیست. تازه میتونیم این لیست نویسی نیازهارو به بقیه هم یاد بدیم. شاید ما هم تونستیم کاری برای رفع نیازهای بقیه انجام بدیم.

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

خود مراقبتی

تصور کن باید از عزیزترین آدم زندگیت برای یه مدت مراقبت کنی. چیکارا میکنی؟ حواست هست آب بدنش کم نشه، حواست هست بتونه درست و به موقع و کامل بخوابه، حواست هست بدنشو حرکت بده و فعالیت جسمی مناسب داشته باشه، حواست هست با آدمای دیگه در ارتباط باشه و تنها نمونه...

درسته؟

این کارها همون کارهاییه که برای مراقبت از خودت باید انجام بدی! انجام بده. حواست باشه...

تا وقتی این نیازهای پایه رو بدرستی برآورده نمی کنی، نباید بری سراغ کارهای خودمراقبتی دیگه.
نمیتونی عزیزتو از بودن کنار دیگران محروم کنی و بهش آت آشغال بدی بخوره، ولی ازونور ببریش مانیکور پدیکور. تشنه نگهش داری ولی روی صورتش ماسک زیبایی ضد چروک بزاری. کثیف باشه ولی لباس نوی گرون تنش کنی...
اول نیازهای پایه...

 

 

تعیین وقت کوچینگ بیماری مزمن

09201239987

شادا کوشا

  • کارآفرینی با بیماری
  • ۰
  • ۰

مهمترین چالش هایی که مدیران کسب و کاری که به ام اس مبتلا هستند با آن مواجهند و راه حل آنها:

1- ایجاد تعادل بین سلامت، خانواده و کسب وکار

راه حل: مدیریت زمان استراتژیک: اولویت بندی کارها، هدفگذاری واقع گرایانه، اختصاص ساعاتی مشخص اما کوتاه از روز برای کار.

 

2- ارتباطات، نتورکینگ. 

راه حل: استفاده از تکنولوژی. ابزارهای ارتباطی بصری، اتوماتیک کردن فرایندهای بیزینس (مانند پاسخدهی اتوماتیک به سوالهای متداول مشتریان، ربات پشتیبانی، فرآیند فروش کاملا آنلاین و اتوماتیک24 ساعته...) ، همکاری با دستیار مجازی (استخدام افرادی بعنوان همکار یا منشی یا دستیار که بصورت دورکاری خدمات می دهند)، استفاده از هوش مصنوعی. ممکن است دوستانی که با چالش ام اس مواجه هستند از کمک گرفتن فراری باشند. گاهی حتی به استخدام همکار یا کارمند نیز تمایلی ندارند، می خواهند تا جای ممکن همه کارها را خودشان انجام دهند. تکرار افرمیشن (جملات تاکیدی) می تواند در تغییر این ذهنیت کمک کند تا به پذیرش برسند و راحتتر کارها را برون سپاری کرده، به کارمندان و همکاران بسپارند یا از دوست و فامیل کمک بگیرند. مثلا تکرار روزانه این عبارت: "عیبی ندارد اگر کل کار را خودم انجام ندهم" .

3- ذخیره کردن انرژی خستگی مزمن و مه مغزی

راه حل: انعطاف پذیری، خلاقیت و تفکر خارج از چهارچوب این دوستان باید سیکل انرژی خود را در طی روز بشناسند و بجای سختتر کارکردن، هوشمندانه کار کنند. استفاده از تکنیک های مدیریت زمان با بیماری مزمن می تواند به صاحبان کسب و کار کمک کند تا خروجی را بیشتر کنند. نکته مهم اینست که باید به خودشان یادآوری کنند که ددلاین گذاشتن برای پروژه هایشان خطرناک است. خود را محدود به زمان خاصی برای رسیدن به هدف خاصی نکنند. در اینصورت می توانند با خود بگویند "اگر امروز نمی توانم فردا انجام می دهم" این خودگویی، به مرور از فشار کار کم می کند و حس کنترل و تعهد را برای مدیر کسب و کار افزایش می دهد.

 

4- محدودیت ادراک شده 

راه حل: پرورش تاب آوری. خودیاری. کمک گرفتن از روانشناس. مشورت با کوچ و مشاور

 

5- استرس و بی نظمی هیجانی 

راه حل: تمرینات ذهن آگاهی و سلامت هیجانی. ورزش مرتب در حد توانایی و انرژی فرد، تمرینات تنفسی آگاهانه، فعالیت های سرگرم کننده و شوق آور، افزایش خودآگاهی و کاهش ایده آل گرایی. یافتن فضای حمایتی برای نیازها و تنش ها تا براحتی بتوانند احساس و افکار خود را با اعضای خانواده و همکاران به اشتراک بگذارند و از هیجان منفی کم کنند.

 

مقاله کامل در وبسایت شادا کوشا با عنوان مدیریت کسب و کار کوچک با وجود ام اس 

تعیین وقت کوچینگ بیماری مزمن 09201239987 بله و تلگرام

  • کارآفرینی با بیماری